سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 47142 | بازدیدهای امروز: 66
Just About
مرگ بر روزمرگی - دفترچه‏ ی ممنوع ِدلتنگی‏ برای who
یه تیکه سنگ
وقتی نمی توانی زیر باران خیس شوی// آوازی بخوانی// که برگ ها نریزند// قدمی برداری// که ابرها نترسند// وقتی هیچکس از هیچکس نمی پرسد// چه اتفاقی برای تو افتاده است// تبدیل به باد شده ای./
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
اشتراک
 
با عشق به تو
@ 1millionlovemessages.com

مرگ بر روزمرگی

فکرای بد ،تصورات تلخ و بی‏اساس،هراس و غصه‏های بی‏دلیل تمومی ندارند...هرچی بهت قول می‏دم باز یکی تو مخم وسوسه می کنه...هی عینک سیاه رو می‏ذاره جلوی چشمای نازم... خواهش می کنم اخم نکن،نگو من تنها پناه دلتم...اونم تو این روزای سخت...من چه پناه و مأمنی‏ام که تو روزای نیاز در دسترس نیستم ؟...دورم، از همیشه دورترم...
بخدا دارم کم میارم؛ از خودم... از غصه‏ها، تنهاییا، فکرای بد: اگه نیای...اگه چشمام بمونه به راهی که رفتی ازش اون روز آخر... دیگه نمی تونم... می‏خوام ،اما نمی‏شه...

پ.ن
دفترچه‏ی ممنوع من ،اینا رو به تومی‏گم می‏دونم اون نمیاد ترو بخونه...اگه حتی یه درصد ممکن بود...نمی شد حتی واسه تو درد دل کنم...
از فرداباز برات قصه‏میگم.یه قصه‏ی تازه... چه‏کنم...حرفای تلخ،فکرای بد، روزای دق مرگی من تمومی ندارن که... بذار خودمو ،ترو ببرم تو یه قصه‏ی دیگه چند وقتی گم بشیم شاید بیاد...




نویسنده: یه تیکه سنگ
لینک های مرتبط: از هر دری سخنی
چیزی می خواستــی بگـی!؟حرف دل